یه خشم دائمیرو با خودم حمل میکنم که ناشی از تبعیضه. تبعیضی که تمام دنیا به من و هم جنسانم به خاطر جنسیت مون تحمیل میکنه.اوایل که نمیدونستم این همه خشم از کجا میاد سعی میکردم آرومش کنم اما بعدها فهمیدم این خشم منبع قدرت منه.منو مجبور میکنه پاشم و به راهم ادامه بدم.ازم محافظت میکنه و اگه خوب به کارش بگیرم حتی میتونم اطرافیانم رو باهاش تغییر بدم.
اگه برای خشم به فارسی سرچ کنین ( چون نمیدونم زبانهای دیگه چطوره رو فارسی تاکید میکنم) تو راه حلهاشون خوردن آب و ترک محیط رو هم گفتن. وقتی خشم تو وجودته چجوری میخوای خودتو آروم کنی؟ خودتو که نمیتونی ترک کنی.تبعض هم که تو جهان نابود نشده،پس ترک محیط و این چیزا بی فایده ست.به نظر من،ما باید از این خشم استفاده کنیم و اونو به نفع خودمون به کار ببریم. یه جا خوندم یه بازیگری گفته بود دلیل بازیگر شدنم حسودی نسبت به کسی بود که همیشه میزدن تو سرم.این یه نمونهی خوب از استفاده از احساسات منفیه.
********************
آلبوم آهنگ فروزن دو چقدر قشنگه.خیلی وقت بود از موزیک پاپ اینجوری لذت نبرده بودم.
دارم کتاب اتاقی از آن خود رو میخونم و کاملا درک میکنم که چی میگه.این زن چه تفکری داشته.معرکه س.